چه بگويم سهراب !
چه بگويم که فراخ است دلم
و زماني سر ِ کار است دلم ..
من تمام عشق را
در سراب ِ هوسي جا دادم ..
و دگر عشقبازي نکنم !
سر آن کوه ، سرسره بازي نکنم ...
چه بگويم سهراب
چه دلي داري تو !
به گمانم دل تو تنگ شده ،
تو هنوز عاشق آن خاطره اي !
مرگ هم به تساوي تقسيم نمي شود
عجبا! هيچ کس هنوز به سهم کم اش از مرگ
اعتراض نکرده است!
خيلي ها سهم بيشتري از مرگ نصيب شان مي شود