سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچه روبرو

 به نام خدا 

قصه ی زندگی همیشه همین طور بوده . بالا و پایین داره . غم و شادی داره . برای آدمای مختلف هم فرق می کنه . یکی غم داره و یکی روزگار خوشی خودشو می گذرونه . سمیه عزیزم ، روزای سختی رو داری می گذرونی . درست مثل خانواده های آتش نشانای حادثه پلاسکو ، عزیز از دست دادی . خدا رحمتشون کنه و خدا به شما و به همه خانواده هایی که عزیز از دست دادن صبر بده . تقدیم به تو و تقدیم به خانواده ی قهرمانان پلاسکو :

 


  

روزهای درد 

تلخ ، زهرآلود 

جان فرسا 

دختری دائم پی مادر میان موج مادرها 

مادری دیگر نمی بیند بعد از این فرزند 

خواهری دیگر ندارد مهر خواهر را 

یا نه قصه ی آتش ، زهری به جان هر که جان دارد 

تلخ تر شاید ، دیداری که دیگر وعده اش را جز به رویا کس نمی بیند .

تلخ ، اما هست .

زهر ، اما هست .


روزگار من و ما در این ایام به شادی می رود یا غم 

حرف های عاشقی 

لبخند کودکی دلبند 

 پله هایی که می برد ما را به اوج آسمان شاید .

خانه ی همسایه ام ، دل هم خانه ام مسیر دیگری دارد ؛ 

به غم درگیر .

تلخ اما هست . 


در پی اش اما روزهای دیگری هم هست ؛

برگ لبخندی 

نگاه مهربان مادر و فرزند 

 زلال آب 

بهاری که می آید بعد از این از راه 

روزهای خوب فرداها .

دور شاید 

هست 

اما هست ...


 


نوشته شده در دوشنبه 95/11/4| ساعت 12:47 صبح| توسط نسرین فلاح| نظرات ( ) |















قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت