سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچه روبرو

در دلم چیزی است .
عجیب و سرد و شورانگیز .
گرم گرم گرم ، چون سرخی رویم 
سرد هم پایاپای با دست و زبان من و دوشادوش خیال تو .
گرم اما نه
مبهم ، فتنه خیز ، شبیه ترس ها تاریک 
شاید .
سردتر از هر سیاهی ، روشن تر از هر عشق .
باورم داری ؟
ناگفته ام را چون خوانی ؟

در دلم چیزی است شبیه هراس و شوق 
شبیه تو 
شبیه خنده های تو.
و می ترسم سرابی دیگر از چشمت ، نگاهت بسازد ذهن دغل بازم  باز.
می ترسم من ، دوستش هم دارم  اما
بیش و پیش از هر چه هست و هر چه خواهد بود .
دوستش دارم گرچه بیش از سرابی نیست .

 در دلم چیزی است می دانی 
و من آن چیز عجیب مانده در دل را
دوستش دارم
 به سان عشق .
و پاس می دارمش چون جان 
چون تو .


نوشته شده در جمعه 95/4/25| ساعت 1:18 صبح| توسط نسرین فلاح| نظرات ( ) |















قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت